چه گشت و گذار به ارزش رفتن به Jaisalmera؟

Anonim

سافاری در شتر ها و یک شب خوشایند در روستای خود. چنین تور فراموش نشدنی به ما ننگ، صاحب یک هتل کوچک، که در آن ما در Jaisalmera اقامت کردیم (به لطف تنگی او در ایستگاه، به محض اینکه ما از قطار آمدیم). ما سافاری ننگا و من نیز با او کار کرد. ما نه تنها یک راننده شخصی را با راننده برای کل روز ارائه کردیم، به طوری که ما حتی چندین معبد را در بیابان سفر کردیم، جایی که گردشگران حمل نمی کنند، بلکه در "ConeShka" شخصی نیز صادر می شود، در حالی که گردشگران دیگر در شتر ها نشسته اند دو، بله نیز در آغوش با شعار شما.

چه گشت و گذار به ارزش رفتن به Jaisalmera؟ 7783_1

ما روی اسب سوار شدیم و به جهش رفتیم - به طور کلی سرگرم شد. کسانی که از آن لذت می برند پنهان می شویم، با حسادت و تحسین، به اسب های ما (و بر روی ما) نگاه کردیم، کلمات تبریکان را در زبانهای مختلف فریاد زدیم. کینک های آنها به آرامی پرورش می دهند، سوگند یاد می کنند و فریبنده هستند. خوب، ما نیز کمی در ابتدا تکان داد، اما پس از آن دیده می شود، متوجه شدم که Burda در عرض 50 کیلوگرم هیچ چیز در مقایسه با سرنوشت همراهان خود نیست، مجبور به کشیدن خود را برای یک زن و شوهر از سواران با یک توده مشترک 150 و بالاتر. "شتر ما سریعترین شتر در جهان است!" - دختر گریه کرد و سپس! ما بر روی Troika (متاسفم، در یک دو بار) با بوبوین ها رانندگی کردیم. اوه، چگونه بیابان را دوست دارم! آنچه که آرامش و لذت من احساس می کنم هر زمان که من خود را در میان این سکوت غول پیکر پیدا کنم!

ما چند کیلومتر ما را در روستای خود به پایان رسانده ایم، جایی که ما مجبور بودیم تمام شب را صرف کنیم: برای استراحت، راه رفتن، طعم ظروف محلی، گوش دادن به موسیقی زنده ملی و دیدن نمایش با مشارکت رقصندگان محلی هندی و خوانندگان.

چه گشت و گذار به ارزش رفتن به Jaisalmera؟ 7783_2

به طور کامل، مرد جوان از این حل و فصل بسیار عجله کرد، مرد جوان عجله کرد، با خوشحالی دستان خود را تکان داد و از زبان انگلیسی استقبال کرد (من آن را از چنین گرمایی گرفتم که من حتی به عقب نگاه کردم: او خیلی خوشبختانه استقبال کرد؟) به ما یک کل خانه برای استراحت داد (خوب، من فرار نخواهم کرد، یک چادر بزرگ، نه یک خانه)، جایی که فرش در کف (در شن و ماسه) وجود داشت، دو تخت، پوشانده نشده است تبدیل شدن به آشنا در هند، توالت با توالت، آب، دوش، صابون، نور. قبل از آغاز ارائه، او دو مدفوع را برای ما در مقابل صحنه قرار داده و به عنوان یک نوشیدنی ملی هند - چای چای مازالا / مسلا (چای سیاه، با مخلوطی از ادویه جات ترشی جات و گیاهان، شیر، شکر و غیره) درمان می شود. . بعد، او ما را برای نمایش ترک کرد، لذت بردن از تماشای و به آرامی، اما به درستی تلاش برای صندلی، زیرا در شب در صحرا، با وجود گرما روزانه، سرد است. بنابراین، توصیه من به شما، یک ژاکت یا ژاکت را در سفر بگیرید. ایده ای از ما، صادقانه، خسته از نیم ساعت، به این دلیل که برخی از نوع فراموشی بودن آن تفاوت نداشت و رقص ها شبیه به یکدیگر بودند. این است که مناسب رنگ های روشن اغلب تغییر کرده است. پس از رقص در همان روستا شام وجود داشت، جایی که ما یک بار دیگر سرپرست ما را پیدا کردیم تا اطمینان حاصل کنیم که ما همه چیز را داریم. به طور خلاصه، ما را به عنوان مهمان گران قیمت پذیرفت. احتمالا، ما یک بار دیگر خوش شانس بودیم؟ .. با تشکر از شما، خداوند!

باید بگویم که ننگ به ما نوعی نوشتن بر روی گرسل (آن را !!!) مقاله با امضای خود به ما داد و گفت: "این مقاله و امضای من برای همه چیز به اندازه کافی کافی است!"

چه گشت و گذار به ارزش رفتن به Jaisalmera؟ 7783_3

عبارت Foggy، بله؟ تعجب ما چه زمانی معلوم شد که او کار کرد که کاغذ سفت با امضای خود، که او در ابتدا حتی از جیب خود را بیرون کشید. این مقاله شرم آور (با امضای خود) حتی به اندازه کافی در ایست بازرسی بود، جایی که ما خواستار پرداخت ویزای ورود به قلمرو ممنوعه شد: من پنجره را گذاشتم (با وحشت، صادقانه، اما من چیز دیگری نداشتم ) مقاله بسیار، افسر من نگاه کرد، من تحت فشار قرار گرفتم و بلافاصله خوب بود. بعدها، این قطعه کاغذ به همان شیوه کار کرد و زمانی که در روستا قرار گرفت، جایی که ما متوقف شد. بله، این چیزی است که. گردشگران در روستای بسیار جمع شده بودند، اما سایبان تنها واحدها را دریافت کردند ... و این مردی که ما را در ورودی گرفتار کرد و البته "سند" ما را بخواند، به دنبال ما در پاشنه ها بود، به خوبی به دنبال ما بود بالا رفتن، آیا هیچ مشکلی با معده وجود نداشت (من دقیقا در لحظه ای به خانه ما رفتم، زمانی که من WC را ترک کردم: "کجا دوم است؟" - Ksyusha، او سکوت به توالت اشاره می کند، او وحشت زده است: "او بد است؟! مشکلات مربوط به معده؟ ")، پیشنهاد شده برای جایگزینی غذا و نوشیدنی ها در درخواست ما. او سایه ما در روستا بود، محاسبه شده و ما را در همه جا یافت، حتی در تاریکی.

ادامه مطلب