بگو که من عاشق پراگ هستم - چیزی بگو من از دوران کودکی او را دوست دارم، با شروع کارت های کریسمس که ما را فرستادم، خویشاوندان زندگی می کنند. و اکنون، در نهایت، و خواهر من آنجا آمد.
هنگام انتخاب یک هتل، ما با ملاحظات هدایت شدیم - ارزان، بیشتر - کمتر مناسب، به طوری که حمل و نقل در کنار بروید. و در نهایت، در منطقه پراگ -6 متوقف شد، نزدیک به فرودگاه، اما دور از مرکز است.
در اصل، مهم نیست، آن را به هتل تنها به صرف شب و صبحانه صبح آمد.
آنها به هتل مستقر شدند، کمی، مسلح با کارت ها، کتاب های راهنمای و به مرکز تاریخی رفتند.
آب و هوا در پایان ماه سپتامبر، با شکوه، روز آفتابی و گرم بود. من به طور کلی توصیه می کنم در ماه اکتبر به جمهوری چک بروید. این چنین شورش های رنگ است، چنین افسون - کلمات دشوار است.
در روز اول تصمیم گرفتیم فقط یک پیاده روی را بدون یک هدف خاص انجام دهیم.
مشاهده از دور:
ساعت معروف نجومی در میدان شهر قدیمی:
هر ساعت در مورد آنها به جمعیت گردشگران می رود تا ارائه شود.
بیش از شماره گیری پنجره هایی وجود دارد که در آن چهره های عروسکی ظاهر می شوند.
سایت مشاهده - برج Petrshinskaya:
ارتفاع 60 متر است، دارای دو سطح است و دید زرق و برق دار از شهر را باز می کند.
به عرشه مشاهدات می توانید از مراحل صعود کنید، می توانید بر روی آسانسور، اما قبلا پرداخت شده است.
کلیسای سنت ویت:
Monument Fountain "Pissing Men":
بسیاری از گردشگران را جمع آوری می کنند که سعی می کنند تصویری از او بگیرند.
در زیباترین خیابان های گوتیک، بسیاری از کافه ها و نیمکت های سوغات.
آنها به خوردن غذا رفتند و تصمیم گرفتند که لازم باشد چیزی ملی را امتحان کنید و ما پیشنهاد دادیم تا با دستگیره ها و اسکله ها شروع کنیم. فقط و خوشمزه
آنها پایین آمدند، به آن نگاه کردند، هتل با برداشت ها پر شده بود.
بقیه روزها به گشت و گذار اختصاص داده شد، و همچنین سفر به نزدیکترین کشور.
من اسباب بازی خریدم - "خرده ها" (این به طور کلی شخصیت فرقه ای از کارتون است). پسر او را خیلی دوست داشت، هنوز هم با او ندیده بود، حتی اگر او تا به حال تا حدودی بسته شده بود، و او قبلا رفته بود.
همانطور که انتظار می رود، پراگ، و در واقع، جمهوری چک، بر من یک تصور ناخوشایند را به دست آورد.
پس از ورود به خانه، من نمی توانم به مدت طولانی به خودم بیاورم و به واقعیت اطراف آن استفاده کنم.
این عشق واقعی است!