در مجلس افراد معلول، پسرم و من به طور کامل با شانس سرگردان شدم.
اینها گردشگران را تهیه نمی کنیم. در اطراف شهر راه می رفت و در فاصله یک گنبد بزرگ زیبا متوجه شد.
آنها آمدند - یک ساختمان زیبا و به صورت رایگان مجاز بود (به نظر می رسد که این روز نوعی عمل بود و ما 8 یورو را در بلیط ذخیره کردیم). معماری ساختمان بسیار عظیم، چشمگیر و دکوراسیون درونی، چه کلیسا یا موزه. پسر من و من در اطراف ساختمان راه می رفتم. دوست داشتنی نقاشی های با شکوه در گنبد، مجسمه ها.
توجه من توجه من به فرانسوی سالمندان را جلب کرد، که سعی کرد چیزی را برای من نشان دهد و لذت بردن از آن را بیان کند ... و پس از آن من آرامگاه ناپلئون را دیدم. صادقانه بگویم، در آن لحظه، چشمانم را باور نکردم. من فقط دوز دارم - همان خانه معلول. واقعا گفته شده است که پاریس می تواند دیوانه باشد. این مورد من است چگونه ما موفق به رسیدن به یکی از معروف ترین ساختمان های پاریس، به صورت رایگان وارد می شویم، آن را به صورت رایگان وارد کنید، آن را نیم ساعت پیاده روی کنید و فقط آن را کشف کنید که در آن ما هستیم؟ البته، ما بلافاصله یک طرح ساختمان را پیدا کردیم و از اندازه آن قدردانی کردیم. تمام روزهای باقی مانده قبل از بسته شدن ما اینجا را صرف کردیم. بهشت برای مردان و پسران. برای مدت زمان طولانی، لباس و سلاح های مختلف دوره های مختلف و مردم در نظر گرفته شد.
آنها به حیاط رفتند. و اسلحه های سنگین از کالیبره های مختلف وجود دارد، هزاران نمایشگاه، کمتر.
پسر بسیار قدردانی از سلاح در آنجا قدردانی کرد. ما تمام اسلحه ها را بر روی تمام اسلحه صعود کردیم، تمام سوراخ ها مسدود شدند، همه نشانه ها را می خواستند. به طور کلی، یک سفر بسیار آموزنده کاملا تصادفی بود. من به شدت توصیه می کنم به بازدید، به ویژه اگر یک مرد در شرکت شما حضور داشته باشد))))).