"و کوه ها همه چیز بالاتر هستند و کوه ها بدتر هستند ...". همانطور که ما به کوه ها در مجاورت تفلیس صعود کردیم.

Anonim

هر کشوری دارای کارت کسب و کار خود، مکان های خاص خود، برای بازدید از آن است که شما نیاز به بلافاصله افتخار می کنید که شما آنجا بودید. این جالب است که در تفلیس جالب است، این، برای گرفتن روح و به یاد داشته باشید برای مدت طولانی؟

ما در سراسر کل شهر سفر کردیم، یک دسته از بناهای تاریخی را نگاه کردیم، فقط از طریق خیابان ها رفتیم - تفلیس، آنچه در اینجا می گویم، شهر نه تنها فوق العاده ای است، او به نظر می رسد که او به هر کسی که اینجا آمده است خوشحال است. و در اطراف شهر و به نظر می رسد که کوه ها لبخند می زنند، جایی که شما نگاه نمی کنید - از همه طرف ها، همانطور که در حلقه آنها پایتخت گرجستان را گرفتند و ایستاده اند. بنابراین ما تصمیم گرفتیم از جاذبه های شهری پریشان شویم و به آنجا برویم، جایی که با این دیدگاه باز شد، ما به شکل یک "جیپ" کمک کردیم.

ما مجبور نیستیم که برای جاده های دشوار و قابل ملاحظه ای لازم باشد - چند سال پیش، تمام بزرگراه های تفلیس و به طور کلی در همه گرجستان در شرایط مطلوب داده شد و در حال حاضر با استانداردهای دقیق ترین بین المللی مواجه شدند. کوه ها به طور فزاینده ای تنگ و به شدت به جاده چسبیده اند، گوش کمی کمی بود، هیچ شوخی با بیش از حد بالاتر از سطح دریا نخواهد بود! ما تصمیم گرفتیم کمی کوچک شویم و در جریان کوه متوقف شد.

آب در ماه سپتامبر ماه نه تنها یخ نیست، به طور طبیعی دست ها را به دست آورد! همه رودخانه ها، رودخانه ها و رودخانه ها در گرجستان (به استثنای جوجه ها در داخل شهر) بسیار سرد هستند، آنها از آنجا آموزش دیده اند، جایی که یخچال ها و برف ها. و بسیار تمیز ... به ما گفته شد که در این جریان رودخانه ماهی قزل آلا، که فقط در آب شفاف کریستال ساکن است.

یک جفت ده ها کیلومتر تا. کوه ها قبلا ما را جمع آوری کرده اند تا "گروگان ها را بگیرند"، تا آنها به جاده ها نزدیک بودند. باز هم، توقف، این بار گرسنه بود، هوا تمیز و فشار کم فشار اتمسفری باعث شد فقط یک وحشیانه! خوب، تخمگذار سنگ بسیار قدیمی، این کافه احتمالا بیش از صد سال است ... و در کنار این باستانی، اما دنج "قومی" - نیمی از چوب های چوبی، نیمی از پله های کوتاه کوتاه، که ما خطرات را انجام دادیم، اما در پس زمینه آنها عکس گرفته شد.

همه می روند، ما می رویم، می توانیم در جنگل های کوهستانی ریسک کنیم و راه برویم؟ آنها از ماشین خارج شدند، آنها عمیقا عمیق تر و تیز بودند - آنها محاصره شدند (با توجه به یک دوست-هادی) زردآلو، آلو، یک لباس (بنابراین در اینجا نامیده می شود ابریشمی)، گردو، بادام. ما نام این میوه عجیب و غریب را به یاد نمی آوریم، اما ما روشن می کنیم که بسیار گران است، زیرا تنها در کوه ها رشد می کند و برای قلب غیرمعمول مفید است.

وقت آن رسیده است، و سپس سر چرخش است ... یک ساعت سواری بسیار سریع به شهر نیست (غیرممکن است که بدون عادت ها از ارتفاع بالا فرود آمد) و ما دوباره با پنجره نشسته ایم، نگاهی به کوه ها، در بالای ابرها تنگ شده اند ...

ادامه مطلب